"زن، زندگی، آزادی" - این شعار اصلی است که تودههای ایران پس از قتل وحشیانه ژینا (مهسا) امینی 22 ساله در خیابانها سر میدهند. از کردستان تا آذربایجان، از سیستان و بلوچستان تا خوزستان، این حرکت سراسر کشور و فراتر از آن را تکان داده است. اعتراضاتی که با کشتار زنان توسط دولت جرقه زد، بلافاصله به یک خیزش انقلابی شجاعانه علیه کل رژیم در ایران تبدیل شده و موضوع زن کشی و خشونت حکومتی و همچنین کل سیستم ظالمانه ای را که زنان، کردها و سایر اقلیت ها، جوانان و کارگران از آن رنج می برند، در برگرفته است.
جان ژینا به دست پلیس گشت ارشاد در ایران گرفته شد، نیرویی که نمادی از کنترل روزانه بر بدن زنان است، دستگیریها، آزار و اذیتها و خشونتهایی که تودهها دیگر نمیپذیرند. قوانین ظالمانه حجاب اجباری، افزایش حملات علیه زنان و جامعه اقلیت های جنسی در ایران، از جمله حکم اعدام اخیر علیه دو فعال شناخته شده دگرباش، ستون اصلی قدرت برای رژیم بوده است. جنبش یکپارچه ای که از شهریور ماه به وجود آمده است و مبارزه را در همه عرصه های جامعه ایران - در مدرسه، محل کار، محله، در خیابان، در خانه - به قلب نظام می زند. این زنان لایههای وسیعتری از طبقه کارگر را برانگیختهاند تا قیام کنند - در بیانیهای که توسط کارگران کارخانه قند در ایران منتشر شد، آنها میگویند:
"دختران آفتاب و انقلاب، در روز پیروزی، همه دنیا در مقابل شما کلاه برمی دارند - شما به همه درس ایستادن و مقاومت دادید"
جنبش انقلابی در ایران بار دیگر نشان می دهد که زن ستیزی، خشونت و تبعیض جنسی تا چه حد عمیقاً با خشونت دولتی، سرکوب و کل نظام سرمایه داری پیوند خورده است. این واقعیت که این جنبش در حال مبارزه با یکی از ظالمانه ترین و سرکوب گرترین دیکتاتوری های جهان است نشان دهنده رشادت های شکست ناپذیر یک نسل است. زنان و دختران در افغانستان از همان لحظه اول علیه رژیم طالبان تظاهرات کردند - و اخیراً با الهام از جنبش در ایران - پس از حمله هولناک بمبگذاری شده علیه دانشآموزان هزاره دوباره به خیابانها آمدند.
این جنبش نمونه ای بسیار الهام بخش برای همبستگی در میان ستمدیدگان است. "زن، زندگی، آزادی" منعکس کننده مبارزه جهانی علیه زنان کشی و خشونت مبتنی بر جنسیت است که اخیرا در بسیاری از نقاط جهان در سال های اخیر شاهد آن بوده ایم. این نشان میدهد که چگونه قیامهایی که توسط یک جرقه شعله ور می شوند، به عنوان نمونه ظلم و خشونت روزانه با زنان و LGBTQI+ ، به سرعت به جنبشی رادیکال تبدیل میشوند که دیکتاتوریهای وحشیانه و تا حدودی کل سیستم را به چالش میکشد. زنان، دختران، کارگران و جوانان قهرمان در ایران راه مبارزه علیه خشونت و ظلم را به ما نشان می دهند.
همبستگی بینالمللی یکی از ویژگیهای کلیدی جنبشهای فمینیستی و دیگر جنبشها در سالهای اخیر بوده است: این روحیه را منعکس میکند که آسیب به یکی آسیبی برای همه است. از metoo تا Black Lives Matter (BLM) و Ni una Menos: خشونت روزانه با اقدام رادیکال و همبستگی پاسخ داده شده است. از همین رو، در ماه ژوئیه شاهد یک اقدام روزانه فرامرزی در خاورمیانه و شمال آفریقا علیه زن کشی بودیم. ما باید دقیقاً این نوع جنبشها را علیه خشونت جنسیتی و دولتی حتی فراتراز این ببریم تا یک جنبش فمینیستی بینالمللی و سوسیالیستی علیه هر شکلی از ستم و استثمار بسازیم. ما باید روز حذف خشونت جنسیتی را به روز اقدام مردمی علیه حمله به حقوقمان، ظهور خشونت، جنگ و امپریالیسم، بحران هزینههای زندگی و سرمایهداری وحشت انگیزی که در سر میبریم تبدیل کنیم.
بالاگرفتن خشونت مبتنی بر جنسیت و نقش حکومت
از زمان شروع قیام در ایران، صدها نفر توسط نیروهای امنیتی کشته و دستگیر شده اند. میانگین سنی معترضان دستگیر شده 15 سال است. دانش آموزان مدارس در داخل کلاس های خود مورد حمله پلیس قرار گرفته اند. دانشجویان دانشگاه "ناپدید" شده اند و نیروهای دولتی از خشونت و تجاوز وحشیانه برای شکستن جنبش و زنان استفاده کرده اند. اما حتی این سرکوب گسترده و خشونت دولتی نیز نتوانسته جنبش را متوقف کند.
همانطور که قبلاً در قیام های انقلابی اخیر از شیلی تا سودان نشان داده شد - کاملاً روشن شده است که چگونه خشونت و تجاوز جنسی توسط طبقه حاکم و دولت آگاهانه استفاده می شود. خشونت دولتی و زن کشی زمانی افزایش می یابد که طبقه حاکم از انقلاب می ترسد. دیکتاتوری هایی مانند رژیم ایران واضح ترین بازتاب پیوند درونی حکومت سرمایه داری و خشونت بین فردی و جنسیتی است. اما ما میتوانیم این ارتباط را در همه جا ببینیم: دولت در سرکوب و تجاوز به زنان و LGBTQI+ به روشهای مختلف شریک است. برای بسیاری از مردم روشن شده است که در نظامی که در آن دولت چنین مجرمی است، هرگز برابری کامل نخواهیم داشت و به خشونت جنسیتی پایان داده نمی شود.
این در مورد قربانی نکوهی و هرزه نکوهی (slutshaming) روزمره است - از افسران پلیس گرفته تا دادگاه. این در مورد پیوندهای عمیق دولت با نهادهای مذهبی است - چه کلیسای کاتولیک یا آیت الله ها و ترویج آگاهانه زن ستیزی و تبعیض جنسی. این در مورد کل دستگاه دولتی است که از ثروت و دارایی یک اقلیت کوچک فوق ثروتمند محافظت می کند نه از جان و حقوق همه ما. سرمایه داری ابزار طبقه حاکم است - این یک نهاد بی طرف نیست. ذاتاً برای دفاع از وضعیت موجود ساخته شده است. این موضوع در طول جنبش BLM و همچنین از طریق برخی از تکان دهنده ترین موارد زنان کشی مانند قتل سارا اورارد در دستان یک افسر پلیس کاملاً روشن شده است.
در حالی که این موارد برخی از افراطیترین نمونههای خشونت مبتنی بر جنسیت هستند، میدانیم که بیشتر موارد زنکشی و خشونت در خانهها اتفاق میافتد که در طول همهگیری و بحران اقتصادی اکنون بیشتر شده است. خشونت علیه زنان فقط فیزیکی نیست، اغلب زنان در یک دوره طولانی تحت رفتار کنترل گرایانه قرار گرفته اند که خود را در خشونت روانی و به عنوان مثال از دست دادن کنترل بر امور مالی خود نشان می دهد.
بدرفتاری و خشونت علیه زنان بخشی از حفظ عدم تعادل قدرت بین زن و مرد است، همانطور که کنترل بر بدن زنان نیز از این دست است. دولت در جامعه سرمایه داری علاقه ای به مقابله با آن ندارد. برعکس، شکاف بین زنان و مردان کارگر سنگ بنای نظام است.
در این حال، کاهش خدمات، از جمله وجود سرپناه ها، مراقبت های بهداشتی و آموزشی باعث افزایش بیشتر وابستگی اقتصادی زنان شده است. زنان، دختران و LGBTQI+ به طور خطرناکی در خانه ها منزوی شده اند، به عنوان مثال، جوانان به طور فزاینده ای راههای ترک شریک یا خانواده خشونتگر را از دست می دهند. بحرانهای متعددی که نظام سرمایهداری ایجاد میکند - از سیلهای ویرانگر در پاکستان گرفته تا بحران انرژی - به مظلومترین افراد ضربه سختتر میزند و هر نوع خشونت را افزایش میدهد.
تهاجم راست افراطی و طبقه حاکم - حمله به سقط جنین و حقوق دگرباشان
شکل دیگری از خشونت حکومتی، حملات خطرناک به استقلال بدن و برخی از ابتدایی ترین حقوق ماست. حمله به Roe V. Wade نقطه عطفی در سال جاری بوده است، ایالتهای ایالات متحده یکی پس از دیگری سقط جنین را ممنوع میکنند - که جان میلیونها زن و افراد باردار را تهدید میکند.
این تهاجم جناح راست، الهام بخش راست افراطی و بدبین «prolifer» در سراسر جهان، از مجارستان تا ایتالیا، آلمان و اتریش شده است. این حملات همراه با حملات علیه جامعه LGBTQI+ و به ویژه افراد ترنس همراه است. طبقه حاکم آگاه است که افزایش اعتماد به نفس و رادیکالیزه شدن به ویژه زنان جوان و دگرباش تهدیدی برای هنجارهای سفت و سخت جنسیتی آنها و خانواده هسته ای است که نظام برای سرکوب و استثمار نه تنها زنان بلکه کل طبقه کارگر به آن نیاز دارد.
از این نظر، این حملات همچنین یک حمله ایدئولوژیک علیه جنبش فمینیستی در حال رشد در سراسر جهان است. ریاکاری جناح راست افراطی برای سیستم سرمایه داری مفید است - برای مثال صحبت ازحرکت "pro life " در حالی که رای مخالف دخالت دولت برای حل بحران شیرخشک در ایالات متحده داده می شود یا مسئولیت داشتن در کشتار پناهندگان در مرزهای اروپا. این ایدئولوژی ها منجر به خشونت شدید و قتل می شود - از واکنش شدید علیه metoo در مواجهه با محاکمه جانی دپ و امبر هرد تا تأثیرات خطرناک شخصیت هایی مانند اندرو تیت. در 12 اکتبر، یک مرد 19 ساله به یک بار LGBTQI+ در براتیسلاوا حمله کرد و دو مرد را کشت. قبل از حمله، مجرم یک مانیفست راست افراطی و ضد کوئیر منتشر کرده بود. این حملاتی که ما در اسلو، کلرادو و چندین رژه افتخار دیگر امسال نیز شاهد بودیم، تشدید ظلمی است که مردم دگرباش هر روز از آن رنج می برند.
حرف از نظارت بر جان و بدن ما است. حملات به حقوق سقط جنین در چین با چرخش رادیکال از سیاست تک فرزندی به محدودیت های سقط جنین، نمونه بارز آن است. این حملات به وضوح در چارچوب جنگها و بحرانهای امپریالیستی رو به رشد پیش برده می شود - تا این که چرا و چه زمانی باید دار شویم کنترل شود. ممنوعیت سقط جنین نمونه ای از خشونت دولتی است، و این به معنای موقعیت های خطرناک نه تنها برای زنانی که خواهان سقط جنین هستند، بلکه برای همه کسانی نیز که می توانند یا می خواهند باردار شوند است. این محدودیتها در نهایت یک سؤال طبقاتی است: زنان کارگر و فقیر عمدتاً تحت تأثیر قرار میگیرند در حالی که ثروتمندان در دسترسی به مراقبتهای بهداشتی لازم مشکلی ندارند.
از ایران تا ایالات متحده، ما برای استقلال کامل بر بدن به عنوان یک موضوع اصلی در مبارزه با خشونت مبتنی بر جنسیت مبارزه می کنیم. برای دسترسی کامل و رایگان به هر نوع مراقبت بهداشتی که نیاز داریم. مبارزات متفاوت و الهامبخش کارکنان مراقبتهای بهداشتی در سراسر جهان برای دستمزد مناسب و شرایط کاری بهتر به ما نشان میدهد که قدرت ما کجاست: ما باید این مبارزات را به مبارزه برای خودمختاری بدنی مرتبط کنیم و به یاد بیاوریم که چگونه توانستیم پیروزیهای واقعی به دست آوریم.
این تهاجم محافظه کاران و راست افراطی تنها یک روی سکه است. طرف دیگر پیروزی های مهمی است که از ایرلند تا آرژانتین، از مکزیک تا کره جنوبی به دست آمده است. ROSA و حزب سوسیالیست در ایرلند نقش کلیدی در به دست آوردن حق سقط جنین در ایرلند ایفا کردند و ابتکار عمل را برای یادآوری چگونگی این پیروزی با راهپیمایی در دهمین سالگرد مرگ غم انگیز ساویتا هالاپاپاناوار در سال جاری به دست گرفتند: از طریق سازماندهی و بسیج طبقه کارگران از پایین و اتخاذ رویکردی جسورانه، سازماندهی توزیع قرص های سقط جنین در مقیاس وسیع برای تحت فشار قرار دادن دولت و افشای واقعیت محدودیت های سقط جنین.
جنگ و امپریالیسم: خشونت در عریان ترین شکل آن
زنان سازمان ملل (UN Women) در 20 اکتبر گزارشی منتشر کرد که در آن آمده بود:
هزینههای نظامی در سال 2021 به بالاترین حد خود یعنی 2.1 تریلیون رسیده است که به قیمت سرمایهگذاری در امنیت انسانی تمام شده است. در عین حال، و در عین نیاز، بودجه سازمانهای فعال در امور زنان در کشورهای متاثر از جنگ در سال 2020 به ۱۵۰ میلیون دلار در مقایسه با ۱۸۱ میلیون دلار در سال ۲۰۱۹ کاهش یافته است.
تهاجم جنایتکارانه روسیه به اوکراین در ماه سپتامبر با «بسیج جزئی» به تشدید جدیدی رسید. از آغاز این جنگ هزاران غیرنظامی کشته شده اند و بسیاری دیگر مجبور به ترک خانه های خود شده اند. سربازان اوکراینی و روسی در جنگی کشته می شوند که تمام دنیا را در شوک و ترس فرو برده است.
جنگ خالص ترین شکل خشونت در نظام سرمایه داری است. جنگ در اوکراین تنها یک نمونه از افزایش خطرناک تنشهای امپریالیستی و نظامیسازی است. و همیشه این زنان، افراد تحت ستم، طبقه کارگر و فقیر هستند که باید بهای سنگینی برای جنگ بپردازند. اما آنها همچنین کسانی هستند که مقاومت می کنند: علیرغم سرکوب گسترده رژیم پوتین، زنان در خط مقدم اعتراضات علیه جنگ در روسیه قرار داشته اند.
جنگ به معنای خشونت وحشیانه، گرسنگی و ویرانی است - و همچنین افزایش خشونت مبتنی بر جنسیت. تجاوز جنسی در هر جنگی به عنوان یک سلاح استفاده می شود. زنان و دختران اوکراینی مانند همه پناهندگان در مقیاس گسترده قربانی قاچاق شده اند. هنگامی که مردان از خط مقدم جنگ باز می گردند، به معنای حتی نرخ بالاتر خشونت خانگی و زنان کشی است.
چه کسی از این جنگ سود می برد؟ - مبارزه ما علیه خشونت مبتنی بر جنسیت را نمی توان از اقدامات ما علیه امپریالیسم و جنگ جدا کرد. از همان لحظه اول این جنگ، ما با ROSA و ISA برای ایجاد یک جنبش ضد جنگ با رویکرد سوسیالیستی-فمینیستی - با اشاره به قدرت مردم عادی و همه ستمدیدگان برای پایان دادن به این جنگ از طریق مبارزه، به فعالیت پرداختیم.
بحران هزینه زندگی = بحران سرمایه داری. ما با جان، بدن و سلامت خود هزینه نمی کنیم!
"راه های زیادی برای کشتن وجود دارد. چاقو در شکم فرو کردن، نان را گرفتن، مریضی را درمان نکردن،مسکن نامناسب، تا سرحد مرگ کار کشیدن، باعث خودکشی شدن، به جنگ برده شدن. در کشور ما برخی از این کارها ممنوع است" (برتولت برشت)
جنگ در اوکراین نیز توسط طبقه حاکم برای توجیه کامل بحران هزینه های بالای زندگی، تورم، کمبود مواد غذایی و غیره استفاده می شود. در واقع، بحران اقتصادی از قبل از جنگ شروع شده بود. بحران انرژی اکنون تهدیدی بزرگ برای زندگی میلیون ها نفر در سراسر جهان است.
تورم ایران در شهریور 75 درصد بود. جمعیت در 44 استان در حال حاضر در سطوح «هشدارکننده» گرسنگی را تجربه می کنند.828
میلیون نفر در سراسر جهان دچار سوء تغذیه هستند که بسیاری از آنها کودک هستند. در زمستان امسال، خشونت مبتنی بر جنسیت دوباره به طور چشمگیری افزایش خواهد یافت، زیرا می دانیم که چگونه بحران های اقتصادی منجر به افزایش خشونت می شود. دمای بسیار پایین در خانه ها منجر به عفونت های خطرناک و مشکلات سلامتی می شود - بدون ذکر این واقعیت که موج جدید COVID بدتر خواهد شد. علاوه بر فقر و گرسنگی، بحران هزینههای زندگی نیز به معنای تشدید تنش و خشونت در خانهها و خانوادهها، و در نتیجه افزایش نرخ زنکشی است. نظام سرمایه داری به کارخانگی بدون دستمزد زنان نیاز دارد و از آن سود می برد، و آن را بیشتر گسترش خواهد داد و فشارهای متعددی را بر زنانی که اغلب مسئول تهیه و خرید غذا برای خانواده هستند، وارد خواهد کرد.
ما می دانیم که تورم یک قانون طبیعت نیست: در عین حال، در حالی که برای پرداخت قبوض خود با مشکل مواجه هستیم و باید از بی خانمانی و گرسنگی بترسیم، شرکت های انرژی به سودهای بی سابقه ای دست یافته اند. اکسون به تنهایی برای سال 2022 سود 17.9 میلیارد دلاری را گزارش کرد - آرامکوی عربستان سعودی در سه ماهه مشابه 48.4 میلیارد دلار درآمد داشت! آنها از ما می خواهند تاوان بحران آنها را بپردازیم. تعداد زیادی از زنان در بخشهای ضروری کار میکنند، بنابراین همهگیری آنها را در خط مقدم قرار داده است. در حال حاضر تورم آنها را مجبور می کند به خط نان بروند. اینها همه اشکال خشونت در نظام سرمایه داری است.
به همین دلیل است که مبارزه با خشونت مبتنی بر جنسیت همراه با مبارزه با این سیستم سود محور است که همه این بحران های متعددی را ایجاد می کند که ما باید از آن رنج ببریم. این بدان معناست که جنبش طبقه کارگر در سطح بینالمللی، مانند جنبش اتحادیههای کارگری، زمانی که مبارزه با بحران هزینههای زندگی را آغاز میکند، باید مطالباتی را حول محور مبارزه علیه خشونت جنسی، تبعیض جنسی و ستم در صحنه مرکزی قرار دهد. به عنوان مثال استفاده از مذاکرات دستمزد و بسیج علیه بحران هزینه زندگی برای پیوند دادن آن به مبارزه برای استقلال بدن، حقوق زنان و دگرباشان.
اکنون مبارزه سوسیالیستی-فمینیستی را بسازید
جنبش انقلابی در ایران نشان میدهد که چگونه زنان در خط مقدم مبارزه، طبقه کارگر، فقیر و ستمدیده، قدرت سرنگونی دیکتاتوریها، و احتمالاً حتی سیستم سود محور سرمایهداری را دارند - که تنها راه پایان دادن به مارپیچ بحران پس از آن است. بحران و اشکال مختلف خشونت مرتبط با آن.
این سیستم از هر نظر مجرم است - برای پایان دادن به خشونت مبتنی بر جنسیت و برای تحقق شعار "Ni una menos" ("نه یک کمتر")، ما باید برای جامعه ای کاملاً متفاوت بجنگیم. خشونت مبتنی بر جنسیت بیانگر یک سیستم عمیقا خشونت آمیز است. اکنون زمان بسیج و سازماندهی در 25 نوامبر و ایجاد یک جنبش سوسیالیستی-فمینیستی در محل کار، مدارس، دانشگاه ها و جوامع ما است، برای:
● دفاع و گسترش حق سقط جنین و مراقبت های بهداشتی تأیید کننده جنسیت - دسترسی کامل و رایگان، مبارزه برای آموزش جنسی سکولار و با بودجه کامل و دسترسی رایگان و آسان به پیشگیری از بارداری
● مبارزه برای خدمات خشونت خانگی و جنسی با بودجه کامل، پناهگاه های زنان و LGBTQI+ و همچنین خدمات بهداشت روان
● به دست آوردن دستمزدهای زندگی، مسکن مقرون به صرفه و مشاغل مناسب، مبارزه با افزایش گسترده گرسنگی و فقر و ایجاد یک زندگی مستقل
● مبارزه برای سرمایه گذاری انبوه در مراقبت های بهداشتی، آموزشی و مسکن عمومی، سلب مالکیت از شرکت های مسکن سودآور
● تصرف ثروت خواص و فوق ثروتمندان برای تأمین مالی این اقدامات ضروری
● ملی کردن شرکت های انرژی، صنایع غذایی و سایر صنایع کلیدی در سراسر جهان تحت کنترل دموکراتیک طبقه کارگر به منظور پایان دادن به بحران انرژی و مبارزه با بحران آب و هوا.
● مبارزه برای دولتی که به طور دموکراتیک توسط طبقه کارگر و فقیر از پایین اداره می شود تا مبنای ظلم و تبعیض در دولت و سیستم قضایی از بین برود.
● مبارزه برای جایگزینی سوسیالیستی برای بربریت سرمایه داری، برنامه ریزی و کنترل اقتصاد، منابع و جامعه به صورت دموکراتیک برای نیازهای انسان و طبیعت، نه برای سود، پایان دادن به ستم، خشونت و استثمار یک بار برای همیشه.
Comments